نقش امنیت در اجتماع و جامعه انسانی: مسلماً همه ما با واژه امنیت و مشتقات آن برخورد کردهایم، واژههایی همچون: امنیت
روانی، امنیت شغلی، امنیت اجتماعی، امنیت جانی، امنیت ملی و… .
از دیرباز امنیت یکی از نیازهای اولیه بشر بوده است و بسیاری از جنگها و صلحها جهت بدست آوردن و حفظ امنیت رخ میدادهاند.
معنا و مفهوم امنیت اجتماعی
به نظر میرسد پس از اینکه امنیت فردی مورد شناسایی قرار گرفت، افراد برای تحقق و تحکیم امنیت و جایگاه خود ناگزیر از عضویت در اجتماعات یا گروههای مختلف اجتماعی هستند. این سطح از امنیت تحت عنوان امنیت اجتماعی (Societal Security) مورد توجه و بحث قرار میگیرد. امنیت اجتماعی، نوع و سطحی از احساس اطمینان خاطر است که جامعه و گروه در آن نقش اساسی دارد.
تفاوت امنیت اجتماعی و تامین اجتماعی
در مقابل مفهوم امنیت اجتماعی که ناظر بر تدارک سلامت افراد جامعه در مقابل اقدامات خشونت آمیز و رفع دغدغههای ذهنی (احساس عدم امنیت) شهروندان است، مفهوم تامین اجتماعی((Social Security فقط به نگرانیها و معضلات جامعه در موارد و مواقع خاص میپردازد.
بنابراین ناامنی اجتماعی موردنظر این پژوهش عبارت است از مجموعه حرکت های عمدی و تحولات عادی که اطمینان خاطر افراد و انسجام گروه های اجتماعی را مخدوش میسازند.
براساس چهار مولفه مذکور میتوان تصریح نمود که امنیت اجتماعی مفهومی کاملاً متمایز از تامین اجتماعی میباشد. مرجع تامین اجتماعی فقط بخشی از افراد جامعه است در حالیکه امنیت اجتماعی، کلیت جامعه را مد نظر دارد که در قالب گروههای مختلف اجتماعی خود نمایی می کنند.
بیشتر بخوانید : نگهبان محله در تهران
تفاوت امنیت انسانی و امنیت اجتماعی
نقش امنیت در اجتماع و جامعه انسانی: در مفهوم امنیت انسانی بر مرجعیت فرد تاکید میشود و عنصر اساسی مورد نظر در این مفهوم، فرد است نه گروه و حتی جامعه.
امنیت ملی و امنیت دولت لزوماً به معنای امنیت جامعه نیست.
با وجود همپوشانی معنایی بین امنیت ملی، امنیت اجتماعی و امنیت فردی، باید توجه داشت که مرجع آن سه مفهوم متفاوتند؛ بدین مضمون که مرجع اصلی امنیت ملی، دولت و حاکمیت ملی است، مرجع امنیت اجتماعی، جامعه است و مرجع امنیت فردی عبارت است یکایک شهروندان. در امنیت اجتماعی بر احساس امنیت گروه های اجتماعی، معیار سنجش، سطح امنیت است.
اگر جمعیت تشکیلدهنده یک کشور نسبت به ارزشهای حیاتی مانند تمامیت ارضی و رژیم سیاسی احساس تعلق کرده و در احیاء و ارتقای هویت ملی بکوشند، انسجام اجتماعی وجود دارد. اما اگر گروههای مختلف جامعه، اطمینان خاطر خود نسبت به سلامت جامعه را از دست بدهند و با تکیه بر وجوه تمایز مذهبی، دینی و قومی، در مشروعیت ارزشهای حیاتی تردید کنند، آنگاه نظام اجتماعی جامعه از هم گسیخته میشود و زمینه برای جنگ داخلی، مداخله خارجی، بی اعتمادی و امنیتی شدن مسائل عادی مهیا میشود.
امنیت اجتماعی به معنای تمهید فضا و ابزارهای لازم برای ابراز وجود و طرح نظر گروه های مختلف اجتماعی از قبیل زنان، جوانان، اقوام و اقلیتها، هنگامی موثر و مطرح است که به عنوان یک امر گریزناپذیر یا یک ارزش پذیرفته شود.
نقش امنیت در اجتماع
امنیت درونی یا همان امنیت روانی، مسلماً مهمترین فاکتور زندگی سالم هر انسانی ميباشد. با پیچیده شدن جوامع و پیرو آن روابط اجتماعی، متغیرهایی که بر روی امنیت روانی افراد تاثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند بسیار گسترده گردیده. شغل، طبقه اجتماعی، امید به زندگی، سیاست، عشق، اعتبار اجتماعی و بسیاری موارد دیگر ميتوانند امنیت روانی افراد را تضمین با مختل نمایند.
در عین حال امنیت اجتماعی و به عبارت دیگر امنیت بیرونی لازم و ملزوم امنیت روانی یک جامعه ميباشد. رخدادهاي مانند جنگ، سوانح طبیعی، فساد و هرج و مرجهاي اجتماعی، تهدیدکننده امنیت اجتماعی یک جامعه ميباشد و به طبع آن تاثیر مستقیمی بر روی امنیت روانی افراد یک جامعه ميگذارد.از جهت دیگر بزرگترین دستاورد ادیان الهی حفظ امنیت روحی و روانی انسانها در مقابل پلیدیها و وسوسههاي شیطانی بوده است، در مورد دیگر دستاوردهاي اجتماعی بشر نیز میتوان ردپایی از امنیت را به وضوح مشاهده کرد.
امنیت از دیدگاه اسلام
شناخت اندیشه اجتماعی متفکرانی که خارج از چارچوبهاي رایج در علوم اجتماعی مياندیشیدهاند، بدون علم و احاطه به تعریفی که از آنها از هستی، انسان و جامعه ارائه دادهاند، نه تنها چندان صحیح به نظر نمیآید، بلکه حتی گاه ميتواند زمینه پیدایش استنتاج گمراهکننده و انحرافی باشد. بر این اساس كتاب حاضر با بيان مباحث كليدي، به تدوین اصول و مبانی اندیشهها در باب امنیت و ابعاد آن پرداخته و بر مبنای این اصول، به توصیف جدیدی از ابعاد امنیت دست یافته است.
امنیت در مكتب اسلام و در نزد عقلا و صاحبان فكر ابزار است نه هدف. کمااینکه کل سیاست نیز ابزار است. ابزاری در خدمت سیر الیالله در دنیای فانی طبیعت. به دیگر سخن امنیت بخشی از سیاست است و سیاست خود متاثر از نگاه هستیشناسانه و انسانشناسانه اوست. اگر سیاست و حکومت را ظرفی بدانیم که ارزشهاي یک ملت در آن حفظ ميشود و از قوه به فعلیت در میآید، امنیت کارکردش ایمن ساختن و هموار کردن این شرایط است. مآلا اینکه نگاه هستی و انسانشناسانه منجر به این ميشود که نگرشی همهجانبه به امنیت و ابعاد آن داشته باشيم. در اين رویکرد علاوه بر جنبههاي نظامی، سیاسی، فرهنگی و… که بُعد مادی امنیت را تشکیل ميدهند، بُعد غیرمادی و فرا دنیوی امنیت جوامع انسانی نیز بسیار مهم و تعیینکننده است.